خودآموزنصاب (يا) كليات نصاب الصبيان
ابونصر فراهى داراى 220 بيت اشعار به إنضمام چندين بيت اشعار ملحقة با شرح فارسى و اعراب كلمات مشكله بقلم آقاى حسن زاده آملى تحت نظر آقاى حاج ميرزا ابوالحسن شعرانى بدستور آقاى حاج سيد احمد كتابچى مدير كتابفروشى اسلاميه تهران خيابان بوذرجمهرى، گراور در چاپخانه اسلاميه طبع گرديد حق طبع و تقليد و عكسبردارى و نقل هر گونه ذيل و حواشى محفوظ و مخصوص است به كتابفروشى اسلاميه (محرم الحرام؛ 1374)؛ كتاب نصابالصبيان كه از زمان تأليف آن تا كنون بيش از هفتصد سال گذشته و هنوز رونق اوّليه را از دست نداده است پيوسته در مكاتب و مدارس از كتب درسى و تعليمى بوده است و به سبب كثرت تداول[1]، تصرّف ناسخان بسيار در آن راه يافته و زياده و نقصان در آن بسيار كردهاند چنانكه هيچ يک از نسخ مطبوعه از تحريفات، خالى نيست لذا جناب اديب فاضل آقاى حسن زاده آملى كه در بسيارى از علوم زحمت كشيده و مدتها نزد اين بنده ناچيز بتحصيل پرداخته باصرار و ترغيب حقير در نسخ آن تجديد نظر كامل نمود و همه لغات فارسى و عربى آن را از مدارك معتبره آن، مانند قاموس [اللغة] و منتهى الأرب و كنز اللغة و سامى و صحاح [جوهری] و برهان قاطع و [برهان] جامع و غير آنها تصحيح و معرّب[2] ساخت چنانكه هيچ كلمه بدون اطمينان به صحت آن، ضبط نگرديد و نيز آنچه از أشعار مرتبط با علم نجوم و قرائت و سيره نبويّه بود از كتب معتبرهء فن، مانند: زيج بهادرخانى و اتقان [سیوطی] و مجمع البيان [طبرسی] و غير آن تصحيح كرد و هر يک را كه احتياج به توضيح داشت در ذيل صفحات، توضيح داد و چون ملاحظه شد كه در نسخ مطبوعه، بسيارى از اشعار اصلى كتاب را عمداً يا سهواً حذف كردهاند سعى شد تا همه اشعار اصلى، ثبت اُفتد و از اشعار الحاقى كه متعلّمان را مفيد بود نيز با علامت مشخصه (م) نوشته گرديد تا از همه جهت اين نسخه سودمند باشد و جناب آقاى حاج سيد احمد كتابچى مدير كتابفروشى اسلاميه كه مراقبند هميشه كتب را مصحَّح بطبع رسانند حاضر بطبع اين نسخه شده؛ اميد است از همه جهت مطبوع خاطر خوانندگان محترم گردد.
الحاج ميرزا ابوالحسن شعرانى
بسم الله الرحمن الرحيم
كتاب شريف نصاب الصبيان تأليف ابونصر فراهى سجستانى كه در آن لغات عربى را به فارسى چون شير و شكر به هم آميخته و براى آموزش نوآموزان بهترين نيرنگ[3] را ريخته است.
روش دلپذيرش مورد پسند خُرد و كلان و سرمشق عده زيادى از نصابگويان شد به هر زبانى به تقليد او نصاب گفتهاند ولى پيش از صاحبانش در بستر خاموشى خفته؛ امّا نصاب سالخوردهاش هفتصد و اندى سال تا امروز ِجهان بسر برده هنوز جوان و هر روز با نشاطتر است. آرى؛
از مقلّــد تا محقّــق فــرقهاست كاين چو داود است و آن ديگر صداست[4]
نصاب شيخ از تعريف بىنياز است؛ "به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روى زيبا را"[5]
بعضى او را محمّد بن بكر الدين ابو نصر فراهى[7] سجستانى[8] و برخى «ابونصر مسعود بن ابى بكر حسين بن جعفر فراهى سجستانى» نوشتهاند.
در چه عصر بوده؟
در تاريخ سيستان نوشته كه روز سوم رجب سال ششصد و ده، تمامى ملک سيستان بر خداوند يمين الدين بهرام شاه بن حرب قرار گرفته و ابو نصر فراهى صاحب نصاب، چند بيت در مدح وى گفته و اين چار بيت از آن ابيات بر سبيل تبرّک ثبت افتاد.
|
خجسته هنوز اوّل بامداد است |
|
|
جهانى پر از عدل و انصاف و داد است |
|
بمان در جهان تا جهان را طراوت |
|
ز آب و ز آتش ز خاك و ز باد است |
نماند فراموش بر ياد خسرو |
|
ثناى فراهى اگر هيچ ياد است |
آثار قلمى او يكى اين كتاب حاضر است كه فضلا و دانشمندان بر آنها شرحها نوشته و بعضى گفتهاند كه سيد شريف بر آن حاشيه دارد؛ دستهای نوشتهاند كه كتاب فقه الشيبانى را كه موسوم به جامع صغير است بنظم در آورده اين است آنچه از احوال شيخ كه بدست آمده و ما را در پيرامون اين نسخه سخنى نيست چه مشک آنست كه خود ببويد نه آنكه عطّار بگويد.
بسم الله الرحمن الرحيم
همى گويد ابونصر فراهى (حُسِد حافِدُه و حُفِد حاسِدُهُ ما حَرَّكَتِ الشِّمالُ النخلَ الدَّقِيق و تَحَرَّكَتِ الشّمالُ لِنخلِ الدَّقِيق[11]) كه چون صبيان را[12] پيش از تعلّم لغت عرب، رغبت میاُفتد به اشعار فارسى چه خوش آمدن شعر مر طبعهاى موزون را غريزى[13] است و [از طرفی] تعلّم[14] لغت عرب، كليد همه علمها است قدرى از وى به نظم ياد كرديم تا بىتكلّف ياد گيرند و چند بيتى كه ضابط بود مر هر چيزى را از علوم به ميان اين قطعهها در آورديم تا بنوشتن و خواندن اين نسخه همه را رغبت اُفتد و چون مجموع اين، دويست و بيست بيت آمده بود آن را نصاب صبيان نام نهاديم و بالله التّوفيق و عليه التّكلان.
دانلود فایل صوتی مربوط به این درس
ز عشق ناتمام ما جمال یار مُستغنیاست
به آب و رنگ و خال و خط، چه حاجت روی زیبا را؟
[11] يعنى بستگان ابونصر در ارجمندى چنان شوند كه محسود ديگران شوند و همكنان از آنها رشک برند و بدخواه او و خويشانش سر خدمت در پيش و به بندگى بسر كنند تا باد شمال، درخت خرماى باريك را مىجنباند و دست چپ براى بيختن آرد مىجنبد. (كنايه از آنكه تا جهان آباد است چه بنياد زندگى غالباً بر آن دو نهاده است.)